smy_luk_text_ulb/06/01.txt

7 lines
445 B
Plaintext

\c 6 \v 1 \v 2 1. در یکی أَز روزهای شَبّات، عیسی أَز میان مَزارع گِندم می‌گذشت و شاگردانش خُوشه‌های گِندم ره می‌چیدند و به دَست ساییده، می‌خوردند.
2. أَمّا تنی چند أَز فَریسیان گُفتند: «چرا کاری می‌کنید که أَنجامش در روز شَبّات جایز نیست؟»
17.
19.
20. آ
30.