Wed Jul 03 2024 19:04:50 GMT+0400 (Georgia Standard Time)

This commit is contained in:
Iman100 2024-07-03 19:04:51 +04:00
parent 638844a9d6
commit e0641242e4
5 changed files with 15 additions and 9 deletions

View File

@ -5,15 +5,9 @@
۷ ۷
خوراک دادن به پنج هزار تن خوراک دادن به پنج هزار تن
لوقا ۹:۱۰-۱۷ مَتّی ۱۴:۱۳-۲۱؛ مَرقُس ۶:۳۲-۴۴؛ یوحنا ۶:۵-۱۳ لوقا ۹:۱۳-۱۷ مشابه دوّم پادشاهان ۴:۴۲-۴۴ لوقا ۹:۱۰-۱۷ مَتّی ۱۴:۱۳-۲۱؛ مَرقُس ۶:۳۲-۴۴؛ یوحنا ۶:۵-۱۳ لوقا ۹:۱۳-۱۷ مشابه دوّم پادشاهان ۴:۴۲-۴۴
۱۰ چون رسولان بازگشتند، هرآنچه کرده بودند به عیسی بازگفتند. آنگاه آنان را با خود به شهری به نام بِیت‌صِیْدا برد تا در آنجا تنها باشند. ۱۰
۱۱ امّا بسیاری این را دریافتند و از پی ایشان روانه شدند. عیسی نیز آنان را پذیرفت و با ایشان از پادشاهی خدا سخن گفت و کسانی را که نیاز به درمان داشتند، شفا بخشید. ۱۲
۱۲ نزدیک غروب، آن دوازده تن نزدش آمدند و گفتند: «جماعت را مرخص فَرما تا به روستاها و مزارع اطراف بروند و خوراک و سرپناهی بیابند، چرا که اینجا مکانی دورافتاده است.» ۱۵
۱۳ عیسی در جواب گفت: «شما خود به ایشان خوراک دهید.» گفتند: «ما جز پنج نان و دو ماهی چیزی نداریم، مگر اینکه برویم و برای همۀ این مردم خوراک بخریم.»
۱۴ در آنجا حدود پنج هزار مرد بودند. عیسی به شاگردان خود فرمود: «مردم را در گروههای پنجاه نفری بنشانید.»
۱۵ شاگردان چنین کردند و همه را نشاندند.
۱۶ آنگاه پنج نان و دو ماهی را برگرفت، به آسمان نگریست و برکت داده، آنها را پاره کرد و به شاگردان داد تا پیش مردم بگذارند.
۱۷ پس همه خوردند و سیر شدند و دوازده سبد نیز از تکه‌های بر جای مانده برگرفتند.
اعتراف پطرس دربارۀ عیسی
لوقا ۹:۱۸-۲۰ مَتّی ۱۶:۱۳-۱۶؛ مَرقُس ۸:۲۷-۲۹ لوقا ۹:۲۲-۲۷ مَتّی ۱۶:۲۱-۲۸؛ مَرقُس ۸:۳۱-۹:۱ لوقا ۹:۱۸-۲۰ مَتّی ۱۶:۱۳-۱۶؛ مَرقُس ۸:۲۷-۲۹ لوقا ۹:۲۲-۲۷ مَتّی ۱۶:۲۱-۲۸؛ مَرقُس ۸:۳۱-۹:۱
۱۸ روزی عیسی در خلوت دعا می‌کرد و تنها شاگردانش با او بودند. از ایشان پرسید: «مردم می‌گویند من که هستم؟» ۱۸ روزی عیسی در خلوت دعا می‌کرد و تنها شاگردانش با او بودند. از ایشان پرسید: «مردم می‌گویند من که هستم؟»
۱۹ پاسخ دادند: «برخی می‌گویند یحیای تعمیددهنده هستی، برخی دیگر می‌گویند ایلیایی، و برخی نیز تو را یکی از پیامبران ایام کهن می‌دانند که زنده شده است.» ۱۹ پاسخ دادند: «برخی می‌گویند یحیای تعمیددهنده هستی، برخی دیگر می‌گویند ایلیایی، و برخی نیز تو را یکی از پیامبران ایام کهن می‌دانند که زنده شده است.»

3
09/07.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,3 @@
\v 7 \v 8 \v 9 و امّا خبر همۀ این وقایع به گوش هیرودیسِ حاکم رسید. هیرودیس حیران و سرگردان مانده بود، چرا که برخی می‌گفتند عیسی همان یحیی است که از مردگان برخاسته است.
۸ برخی دیگر می‌گفتند ایلیا ظهور کرده، و برخی نیز می‌گفتند یکی از پیامبران دیرین زنده شده است.
۹ امّا هیرودیس گفت: «سر یحیی را من از تَن جدا کردم. پس این کیست که این چیزها را درباره‌اش می‌شنوم؟» و می‌کوشید عیسی را ببیند.

2
09/10.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,2 @@
\v 10 \v 11 چون رسولان بازگشتند، هرآنچه کرده بودند به عیسی بازگفتند. آنگاه آنان را با خود به شهری به نام بِیت‌صِیْدا برد تا در آنجا تنها باشند.
۱۱ امّا بسیاری این را دریافتند و از پی ایشان روانه شدند. عیسی نیز آنان را پذیرفت و با ایشان از پادشاهی خدا سخن گفت و کسانی را که نیاز به درمان داشتند، شفا بخشید.

3
09/12.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,3 @@
\v 12 \v 13 \v 14 نزدیک غروب، آن دوازده تن نزدش آمدند و گفتند: «جماعت را مرخص فَرما تا به روستاها و مزارع اطراف بروند و خوراک و سرپناهی بیابند، چرا که اینجا مکانی دورافتاده است.»
۱۳ عیسی در جواب گفت: «شما خود به ایشان خوراک دهید.» گفتند: «ما جز پنج نان و دو ماهی چیزی نداریم، مگر اینکه برویم و برای همۀ این مردم خوراک بخریم.»
۱۴ در آنجا حدود پنج هزار مرد بودند. عیسی به شاگردان خود فرمود: «مردم را در گروههای پنجاه نفری بنشانید.»

4
09/15.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,4 @@
\v 15 \v 16 \v 17 شاگردان چنین کردند و همه را نشاندند.
۱۶ آنگاه پنج نان و دو ماهی را برگرفت، به آسمان نگریست و برکت داده، آنها را پاره کرد و به شاگردان داد تا پیش مردم بگذارند.
۱۷ پس همه خوردند و سیر شدند و دوازده سبد نیز از تکه‌های بر جای مانده برگرفتند.
اعتراف پطرس دربارۀ عیسی