\v 3 عیسی بِ مَردی کِ دَستَش خُشک شُده بود گُفت: «دَر بَربَرِ هَمه بِایست.» \v 4 آنگاه اَز ایشان پُرسید: «آیا دَر روزِ شَبّات نیکی کَردَن جایِز اَست یا بَدی کَردَن؟ جانِ کَسی را نِجات دادَن یا کُشتَن؟» اَمّا آنان خاموش ماندَند.