smy_mrk_text_ulb/10/46.txt

1 line
660 B
Plaintext

\v 46 اون‌وقت به اَریحا اومدن. و چون عیسی با شاگردان خود و جَمعیتی اَنبو اَریحا ره تَرک می‌گُفت، گِدایی کور به نام بارتیمائوس، پِسر تیمائوس، در کِنار راه نِشِسته بود. \v 47 چون شِنید که عیسای ناصری هِس، فِریاد بَرکِشید که: «ای عیسی، پِسر داوود، بر من رَحم کن!» \v 48 بَسیاری اَز مردم بر او عِتاب کردن که خاموش شِه، امّا او بیشتر فِریاد می‌زد: «ای پِسر داوود، بر من رَحم کن!»