Wed Jul 03 2024 11:19:35 GMT+0400 (Georgia Standard Time)

This commit is contained in:
Iman100 2024-07-03 11:19:35 +04:00
parent 059c4aa95c
commit 78ebe93d64
3 changed files with 3 additions and 2 deletions

View File

@ -1 +1 @@
\v 46 \v 47 \v 48 46. اون‌وقت به اَریحا اومدن. و چون عیسی با شاگردان خود و جَمعیتی اَنبو اَریحا ره تَرک می‌گُفت، گِدایی کور به نام بارتیمائوس، پِسر تیمائوس، در کِنار راه نِشِسته بود. 47. چون شِنید که عیسای ناصری هِس، فِریاد بَرکِشید که: «ای عیسی، پِسر داوود، بر من رَحم کن!» 48. بَسیاری اَز مردم بر او عِتاب کردن که خاموش شِه، امّا او بیشتر فِریاد می‌زد: «ای پِسر داوود، بر من رَحم کن!» 49. ژ 51. عیسی اَز او پُرسید: «چه می‌خوای برایت بُکُنُم؟» جواب داد: «استاد، می‌خوایم بینا شُم.» 52. عیسی به او فرمود: «برو که ایمانَت تو ره شِفا داده.» آن مرد، در دَم بینایی خود ره بازیافت و اَز پی عیسی در راه روانه شُد.
\v 46 46. اون‌وقت به اَریحا اومدن. و چون عیسی با شاگردان خود و جَمعیتی اَنبو اَریحا ره تَرک می‌گُفت، گِدایی کور به نام بارتیمائوس، پِسر تیمائوس، در کِنار راه نِشِسته بود. \v 47 چون شِنید که عیسای ناصری هِس، فِریاد بَرکِشید که: «ای عیسی، پِسر داوود، بر من رَحم کن!» \v 48 بَسیاری اَز مردم بر او عِتاب کردن که خاموش شِه، امّا او بیشتر فِریاد می‌زد: «ای پِسر داوود، بر من رَحم کن!»

View File

@ -1 +1 @@
49. عیسی ایستاد و فِرمود: «او ره فِراخوانین.» پس آن مرد کور ره فِراخوانده، به وی گُفتن: «دل قَوی دار! بَرخی‌ز که تو ره می‌خوانِه.» 50. او بی‌دَرنگ عَبای خود ره به کِناری انداخته، اَز جای بَرخواست و نَزد عیسی اومد. 51. عیسی اَز او پُرسید: «چه می‌خوای برایت بُکُنُم؟» جواب داد: «استاد، می‌خوایم بینا شُم.» 52. عیسی به او فرمود: «برو که ایمانَت تو ره شِفا داده.» آن مرد، در دَم بینایی خود ره بازیافت و اَز پی عیسی در راه روانه شُد.
\v 49 \v 50 49. عیسی ایستاد و فِرمود: «او ره فِراخوانین.» پس آن مرد کور ره فِراخوانده، به وی گُفتن: «دل قَوی دار! بَرخی‌ز که تو ره می‌خوانِه.» 50. او بی‌دَرنگ عَبای خود ره به کِناری انداخته، اَز جای بَرخواست و نَزد عیسی اومد.

1
10/51.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 51 \v 52 51. عیسی اَز او پُرسید: «چه می‌خوای برایت بُکُنُم؟» جواب داد: «استاد، می‌خوایم بینا شُم.» 52. عیسی به او فرمود: «برو که ایمانَت تو ره شِفا داده.» آن مرد، در دَم بینایی خود ره بازیافت و اَز پی عیسی در راه روانه شُد.