\v 15 رَفتَه بِه کَسی کارگر شد، او هم اویَه بَرای خوکبانی دَر مزرعهئَ خودش گُماشت. \v 16 پسّر دِلاش میخَس هَک چَه که بِخوکهها میدادند، خُدا را بَرای خوردَن داشَته باشَه، اَمّا هیچ کَسی بِه او چیزی نَداد.