smy_luk_text_ulb/18/40.txt

1 line
271 B
Plaintext

\v 40 عیسی وایساد و گوت که او ره بیارن پیشِش. وقتی که نزدیک شِد، عیسی پُرسید: \p \v 41 «چی می‌خوای که برات بکنم؟» او مرد گوت: «سرور من، می‌خوایم که بینا بشم.»