|
\v 31 اَز قَضا کاهِنی از هَمون راه میگُذَشت. اَمّا چُون چِشمَش به اون مَرد اُفتاد، راهِ خُودش رو کَج کرد و از سَمتِ دیگه جاده رفت. \v 32 لاویای هَم از اونجا میگُذَشت. او هَم چُون به اونجا رِسید و اون مَرد رو دید، راهِ خُودش رو کَج کرد و از سَمتِ دیگه جاده رفت. |