smy_luk_text_ulb/22/14.txt

1 line
403 B
Plaintext

\v 14 وقتی وقت مقرر رسید، عیسا با رسولا سر سفره نشست. \p \v 15 عیسا بهشون گفت: "با اشتیاق زیاد می‌خواستم قبل از رنج کشیدنم این پسخ ره با شما بخورم." \p \v 16 "چون به شما می‌گم، دیگه ازش نمی‌خورم تا وقتی که تو پادشاهی خدا به انجام برسه."