1 line
500 B
Plaintext
1 line
500 B
Plaintext
\v 5 چو عیسی به اونجا رَسید، سرش ره بَلا کَرد و به او گُف: «زَکّا، بِشِتاب و بَلا بَی، که اِمرو بایَد تو خونهی تو بِمونَم.» \p \v 6 زَکّا بِدِرَنگ بَلا اومد و با شادی عیسی ره پَذیرفت. \p \v 7 مردم چو اینو دیدَن، همِگی لب به شِکایَت گُشادَن و گُفتَن: «به خونهی گُناهکاری به مِهمانی رَف» |