1 line
598 B
Plaintext
1 line
598 B
Plaintext
\v 5 پس، مباشر بدهکارونِ ارباب ره یک به یک پیشِ خودش صدا کَرد. از اَولی پُرسید: ”چقدر بِه سرورَم بدهکاری؟“ \v 6 او گفت: ”صد خُم روغن زیتون.“ مباشر گُفت: ”صورتحسابِ خود ره بگیر، زود بشین و بنویس، پنجاه خُم!“ \v 7 از دومی پُرسید: ”تو چقدر بدهکاری؟“ او جواب داد: ”صد خروار گندُم.“ مباشر گُفت: ”صورتحسابِ خود ره بگیر و بنویس هشتاد خروار!“ |