Wed Jul 03 2024 15:39:09 GMT+0400 (Georgia Standard Time)
This commit is contained in:
parent
726d360011
commit
ffc752f6c0
|
@ -1 +1 @@
|
|||
\v 40 هنگام غُروب، هَمۀ کسانی که بیمارانی مُبتلا به أَمراض گوناگون داشتند، آنها ره نَزد عیسی آوَردند، و او نیز بر یکایک ایشان دَست نَهاد و شِفایشان داد. \p \v 41 دیوها نیز أَز بسیاری بیرون میآمدند و فریادکنان میگفتند: «تو پِسر خُدایی!» أَمّا او آنها ره نَهیب میزد و نَمیگُذاشت سُخنی بگویند، زیرا میدانستند مَسیح است. \p مُوعظۀ عیسی در کَنیسهها
|
||||
\v 40 هنگام غُروب، هَمۀ کسانی که بیمارانی مُبتلا به أَمراض گوناگون داشتند، آنها ره نَزد عیسی آوَردند، و او نیز بر یکایک ایشان دَست نَهاد و شِفایشان داد. \p \v 41 دیوها نیز أَز بسیاری بیرون میآمدند و فریادکنان میگفتند: «تو پِسر خُدایی!» أَمّا او آنها ره نَهیب میزد و نَمیگُذاشت سُخنی بگویند، زیرا میدانستند مَسیح است.
|
|
@ -1,3 +1 @@
|
|||
\v 42 \v 43 \v 44 بامدادان، عیسی به مَکانی دورأَفتاده رفت. أَمّا مردم او ره میجُستند و چون به جایی که بود رِسیدند، کوشیدند نَگُذارند تَرخشان کند.
|
||||
ولی او گفت: «من باید پادشاهی خُدا ره در شهرهای دیگر نیز بَشارت دهم، چرا که به همین مَنظور فِرستاده شدهام.»
|
||||
پس به مُوعظه در کَنیسههای یهودیه إِدامه داد.
|
||||
\v 42 بامدادان، عیسی به مَکانی دورأَفتاده رفت. أَمّا مردم او ره میجُستند و چون به جایی که بود رِسیدند، کوشیدند نَگُذارند تَرخشان کند. \p \v 43 ولی او گفت: «من باید پادشاهی خُدا ره در شهرهای دیگر نیز بَشارت دهم، چرا که به همین مَنظور فِرستاده شدهام.» \p \v 44 پس به مُوعظه در کَنیسههای یهودیه إِدامه داد.
|
|
@ -1,10 +1,7 @@
|
|||
\c 5 \v 1 \v 2 \v 3 1. یک روز که عیسی در کِنار دَریاچۀ جِنیسارِت ایستاده بود و جَمعیت أَز هر سو بر او إِزدحام میکردند تا کَلام خُدا ره بشنوند،
|
||||
2. در کِنار دَریا دو قایق دید که صِیادان أَز آنها بیرون آمده، مَشغول شُستن تُورهایشان بودند.
|
||||
3. پس بر یکی أَز آنها که مُتعلّق به شَمعون بود سُوار شد و أَز او خَواست قایق ره أَندکی أَز ساحل دور کُند. سپس خود بر قایق نِشست و به تَعلیم مردم پَرداخت.
|
||||
4. چون سُخنانش به پایان رِسید، به شَمعون گفت: «قایق ره به جایی عَمیق بَبر، و تُورها ره برای صید ماهی در آب أَفکنید.»
|
||||
5. شَمعون پاسخ داد: «أُستاد، تَمامی شب ره سَخت تَلاش کردیم و چیزی نَگرفتیم. أَمّا چون تو میگویی، تُورها ره در آب خواهیم أَفکند.»
|
||||
6. وقتی چنین کردند، آنقدر ماهی گِرفتند که چیزی نَمانده بود تُورهایشان پاره شود!
|
||||
7. أَز این رو، أَز دوستان خود در قایق دیگر به إِشاره خَواستند تا به یاریشان آیَند. آنها آمدند و هر دو قایق ره آنقدر أَز ماهی پُر کردند که چیزی نَمانده بود در آب فُرو رَوند.
|
||||
در کِنار دَریا دو قایق دید که صِیادان أَز آنها بیرون آمده، مَشغول شُستن تُورهایشان بودند.
|
||||
پس بر یکی أَز آنها که مُتعلّق به شَمعون بود سُوار شد و أَز او خَواست قایق ره أَندکی أَز ساحل دور کُند. سپس خود بر قایق نِشست و به تَعلیم مردم پَرداخت.
|
||||
4.
|
||||
8. چون شَمعون پِطرس این ره دید، به پایهای عیسی أُفتاد و گفت: «ای خُداوند، أَز من دور شو، زیرا مَردی گُناهکارم!»
|
||||
9. چه خود و هَمرانش أَز واقِعۀ صید ماهی شِگفتزده بودند.
|
||||
10. یَعقوب و یوحَنا، پِسران زِبِدی، نیز که هَمکار شَمعون بودند، همین حال ره داشتند. عیسی به شَمعون گفت: «مَترس، أَز این پس مردم ره صید خواهی کرد.»
|
||||
|
|
|
@ -0,0 +1,4 @@
|
|||
چون سُخنانش به پایان رِسید، به شَمعون گفت: «قایق ره به جایی عَمیق بَبر، و تُورها ره برای صید ماهی در آب أَفکنید.»
|
||||
5. شَمعون پاسخ داد: «أُستاد، تَمامی شب ره سَخت تَلاش کردیم و چیزی نَگرفتیم. أَمّا چون تو میگویی، تُورها ره در آب خواهیم أَفکند.»
|
||||
6. وقتی چنین کردند، آنقدر ماهی گِرفتند که چیزی نَمانده بود تُورهایشان پاره شود!
|
||||
7. أَز این رو، أَز دوستان خود در قایق دیگر به إِشاره خَواستند تا به یاریشان آیَند. آنها آمدند و هر دو قایق ره آنقدر أَز ماهی پُر کردند که چیزی نَمانده بود در آب فُرو رَوند.
|
|
@ -126,7 +126,7 @@
|
|||
"04-33",
|
||||
"04-35",
|
||||
"04-38",
|
||||
"04-40",
|
||||
"04-42",
|
||||
"06-title",
|
||||
"08-title",
|
||||
"09-title"
|
||||
|
|
Loading…
Reference in New Issue