Wed Jul 03 2024 13:32:15 GMT+0400 (Georgia Standard Time)
This commit is contained in:
parent
e73dfb962f
commit
e8e70ee4d0
15
02/01.txt
15
02/01.txt
|
@ -11,17 +11,10 @@
|
|||
17.
|
||||
آیین تَقدیم عیسی در خانۀ خُدا
|
||||
21.
|
||||
22. چون أَیام تَطهیر ایشان مُطابق شَریعت موسی به پایان رِسید، یوسف و مریم، عیسی ره به أُورشلیم بُردند تا به خُداوند تَقدیم کنند،
|
||||
23. طِبق حُکم شَریعت خُداوند که میفُرماید: «نُخستین ثَمَرۀ ذُکور هر رَحِمی، مُقدّس برای خُداوند خوانده شود.»؛
|
||||
24. و نیز تا قُربانی تَقدیم کنند، مُطابق آنچه در شَریعت خُداوند آمده، یعنی «یک جُفت قُمری یا دو جُوجه کَبوتر».
|
||||
25. در آن زمان، مردی پارسا و دیندار، شَمعون نام، در أُورشلیم میزیست که در إِنتظار تَسلی إِسرائیل بود و روحالقُدس بر او قَرار داشت.
|
||||
26. روحالقُدس بر وی آشکار کرده بود که تا مَسیحِ خُداوند ره نَبینَد، چشم أَز جَهان فُرو نَخواهد بَست.
|
||||
27. پس شَمعون به هِدایت روح وارد صَحن مَعبد شد و چون والدین عیسای نُوزاد او ره آوَردند تا آیین شَریعت ره برایش به جای آوَرند،
|
||||
28. شَمعون در آغوشش گِرفت و خُدا ره سِتایشکنان گفت:
|
||||
29. «ای خُداوند، حال بَنا به وَعدۀ خود، خادمت ره به سَلامت مَرخص میفُرمایی.
|
||||
30. زیرا چشمان من نَجات تو ره دیده است،
|
||||
31. نَجاتی که در بَرابر دیدگان هَمه مِلتها فَراهم کردهای،
|
||||
32. نوری برای آشکار کردن حَقیقت بر دیگر قومها و جَلالی برای قوم تو إِسرائیل.»
|
||||
22.
|
||||
25.
|
||||
27.
|
||||
30.
|
||||
33. پِدر و مادر عیسی أَز سُخنانی که دربارۀ او گفته شد، در شِگفت شدند.
|
||||
34. سپس شَمعون ایشان ره بَرکت داد و به مریم، مادر او گفت: «مُقدّر است که این کودک مُوجب أَفتادن و بَرخاستن بسیاری أَز قوم إِسرائیل شود، و آیتی باشد که در بَرابرش خواهند أَیستاد،
|
||||
35. و بدینسان، أَندیشۀ دِلهای بسیاری آشکار خواهد شد. شَمشیری نیز در قَلب تو فُرو خواهد رفت.»
|
||||
|
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 21 در روز هِشتم، چون زمان خَتنۀ نُوزاد فَرا رِسید، او ره عیسی نام نَهادند. این همان نامی بود که فَرشته، پیش أَز قَرار گِرفتن او در رَحِم مریم، بر وی نَهاده بود.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
\v 22 \v 23 \v 24 چون أَیام تَطهیر ایشان مُطابق شَریعت موسی به پایان رِسید، یوسف و مریم، عیسی ره به أُورشلیم بُردند تا به خُداوند تَقدیم کنند،
|
||||
23. طِبق حُکم شَریعت خُداوند که میفُرماید: «نُخستین ثَمَرۀ ذُکور هر رَحِمی، مُقدّس برای خُداوند خوانده شود.»؛
|
||||
24. و نیز تا قُربانی تَقدیم کنند، مُطابق آنچه در شَریعت خُداوند آمده، یعنی «یک جُفت قُمری یا دو جُوجه کَبوتر».
|
|
@ -0,0 +1,2 @@
|
|||
\v 25 \v 26 در آن زمان، مردی پارسا و دیندار، شَمعون نام، در أُورشلیم میزیست که در إِنتظار تَسلی إِسرائیل بود و روحالقُدس بر او قَرار داشت.
|
||||
26. روحالقُدس بر وی آشکار کرده بود که تا مَسیحِ خُداوند ره نَبینَد، چشم أَز جَهان فُرو نَخواهد بَست.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
\v 27 \v 28 \v 29 پس شَمعون به هِدایت روح وارد صَحن مَعبد شد و چون والدین عیسای نُوزاد او ره آوَردند تا آیین شَریعت ره برایش به جای آوَرند،
|
||||
28. شَمعون در آغوشش گِرفت و خُدا ره سِتایشکنان گفت:
|
||||
29. «ای خُداوند، حال بَنا به وَعدۀ خود، خادمت ره به سَلامت مَرخص میفُرمایی.
|
Loading…
Reference in New Issue