Wed Jul 03 2024 15:05:09 GMT+0400 (Georgia Standard Time)
This commit is contained in:
parent
ff36904b33
commit
d8e363bdf4
20
04/01.txt
20
04/01.txt
|
@ -2,23 +2,9 @@
|
|||
در آنجا إِبلیس چهل روز او ره وُسوسه کرد. در آن روزها چیزی نَخورد، و در پایان آن مُدّت، گُرسنه شد.
|
||||
|
||||
|
||||
9. آنگاه إِبلیس او ره به شهر أُورشلیم بُرد و بر فَراز مَعبد قَرار داد و گفت: «اگر پِسر خُدایی، خود ره أَز اینجا به زیر أَفکن.
|
||||
10. زیرا نُوشته شده است: «”دَربارۀ تو به فَرشتگان خود فَرمَان خواهد داد تا نِگاهبان تو باشند.
|
||||
11. آنها تو ره بر دَستهایشان خواهند گِرفت مَبادا پایت ره به سَنگی بَزنی.“»
|
||||
12. عیسی به او پاسخ داد: «گُفته شده است، ”خُداوند، خُدای خود ره مِیازما.“»
|
||||
13. چون إِبلیس همۀ این وُسوسهها ره به پایان رِسانید، او ره تا فُرصتی دیگر تَرک گفت.
|
||||
آغاز خِدمات عیسی در جَلیل
|
||||
14. عیسی به نیروی روح به جَلیل بازگَشت و خَبَر او در سَرتاسر آن نَواحی پیچید.
|
||||
15. او در کَنیسههای ایشان تَعلیم میداد، و همه وی ره میستودند.
|
||||
طَرد عیسی در ناصره
|
||||
16. پس به شهر ناصره که در آن پَرورش یافته بود، رفت و در روز شَبّات، طِبق مَعمول به کَنیسه درآمد. و بَرخواست تا تِلاوت کند.
|
||||
17. طومار اِشعیای نَبی ره به او دادند. چون آن ره گُشود، قِسمتی ره یافت که میفُرماید:
|
||||
18. «روح خُداوند بر من است، زیرا مرا مَسح کرده تا فَقیران ره بَشارت دهم و مرا فِرستاده تا رِهایی ره به أَسیران و بَینایی ره به نابیینایان أَعلام کنم، و سِتمدیدگان ره رِهایی بَخشم،
|
||||
19. و سال لُطف خُداوند ره أَعلام نُمایم.»
|
||||
20. سپس طومار ره فُرو پیچید و به خادم کَنیسه سُپرد و بِنشست. هَمه در کَنیسه به او چِشم دوخته بودند.
|
||||
21. آنگاه چنین سُخن آغاز کرد: «أَمروز این نُوشته، هنگامی که بدان گُوش فَرا میدادید، جامۀ عَمل پُوشید.»
|
||||
22. هَمه أَز او نیکو میگُفتند و أَز کَلام فیضآمیزش در شِگفت بودند و میگفتند: «آیا این پِسر یوسف نیست؟»
|
||||
23. عیسی به ایشان گفت: «بیگُمان این مَثَل ره بر من خواهی د آورد که ”ای طبیب خود ره شِفا ده! آنچه شِنیدهایم در کَفَرناحوم کردهای، اینجا در زادگاه خویش نیز أَنجام بده.“»
|
||||
9.
|
||||
12.
|
||||
14.
|
||||
24. سپس أَفزود: «آمین، به شما میگویم که هیچ پیَامبری در دیار خویش پَذیرفته نیست.
|
||||
25. یَقین بدانید که در زمان إِلیا، هنگامی که آسمان سه سال و نیم بَسته شد و خُشکسالیِ سخت سَرتاسر آن سَرزمین ره فَرا گِرفت، بیوهزَنان بسیار در إِسرائیل بودند.
|
||||
26. أَمّا إِلیا نَزد هیچیک فِرستاده نَشد مَگر نَزد بیوهزنی در شهر صَرِفَه در سَرزمین صیدون.
|
||||
|
|
|
@ -1,3 +1,3 @@
|
|||
\v 5 \v 6 \v 7 سپس إِبلیس او ره به مَکانی بُلند بُرد و در دَمی همۀ حُکومتهای جَهان ره به او نِشان داد
|
||||
6. و گفت: «من همۀ این قُدرت و تَمایی شُکوه اینها ره به تو خواهَم بَخشید، زیرا که به من سُپرده شده است و مُختارم آن ره به هر که بَخواهم بدهم.
|
||||
7. بِنابراین، اگر در بَرابرم سَجده کنی، این همه أَز آن تو خواهد شد.»
|
||||
7. بِنابراین، اگر در بَرابرم سَجده کنی، این همه أَز آن تو خواهد شد.»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
\v 9 \v 10 \v 11 آنگاه إِبلیس او ره به شهر أُورشلیم بُرد و بر فَراز مَعبد قَرار داد و گفت: «اگر پِسر خُدایی، خود ره أَز اینجا به زیر أَفکن.
|
||||
10. زیرا نُوشته شده است: «”دَربارۀ تو به فَرشتگان خود فَرمَان خواهد داد تا نِگاهبان تو باشند.
|
||||
11. آنها تو ره بر دَستهایشان خواهند گِرفت مَبادا پایت ره به سَنگی بَزنی.“»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
\v 12 \v 13 عیسی به او پاسخ داد: «گُفته شده است، ”خُداوند، خُدای خود ره مِیازما.“»
|
||||
13. چون إِبلیس همۀ این وُسوسهها ره به پایان رِسانید، او ره تا فُرصتی دیگر تَرک گفت.
|
||||
آغاز خِدمات عیسی در جَلیل
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
عیسی به نیروی روح به جَلیل بازگَشت و خَبَر او در سَرتاسر آن نَواحی پیچید.
|
||||
15. او در کَنیسههای ایشان تَعلیم میداد، و همه وی ره میستودند.
|
||||
طَرد عیسی در ناصره
|
||||
16. پس به شهر ناصره که در آن پَرورش یافته بود، رفت و در روز شَبّات، طِبق مَعمول به کَنیسه درآمد. و بَرخواست تا تِلاوت کند.
|
||||
17. طومار اِشعیای نَبی ره به او دادند. چون آن ره گُشود، قِسمتی ره یافت که میفُرماید:
|
||||
18. «روح خُداوند بر من است، زیرا مرا مَسح کرده تا فَقیران ره بَشارت دهم و مرا فِرستاده تا رِهایی ره به أَسیران و بَینایی ره به نابیینایان أَعلام کنم، و سِتمدیدگان ره رِهایی بَخشم،
|
||||
19. و سال لُطف خُداوند ره أَعلام نُمایم.»
|
||||
20. سپس طومار ره فُرو پیچید و به خادم کَنیسه سُپرد و بِنشست. هَمه در کَنیسه به او چِشم دوخته بودند.
|
||||
21. آنگاه چنین سُخن آغاز کرد: «أَمروز این نُوشته، هنگامی که بدان گُوش فَرا میدادید، جامۀ عَمل پُوشید.»
|
||||
22. هَمه أَز او نیکو میگُفتند و أَز کَلام فیضآمیزش در شِگفت بودند و میگفتند: «آیا این پِسر یوسف نیست؟»
|
||||
23. عیسی به ایشان گفت: «بیگُمان این مَثَل ره بر من خواهی د آورد که ”ای طبیب خود ره شِفا ده! آنچه شِنیدهایم در کَفَرناحوم کردهای، اینجا در زادگاه خویش نیز أَنجام بده.“»
|
Loading…
Reference in New Issue