Thu Nov 21 2024 00:17:28 GMT+0400 (Georgia Standard Time)
This commit is contained in:
parent
31d728215f
commit
a7a4d7fd57
|
@ -1,3 +1 @@
|
|||
\v 23 \v 24 \v 25 ولی اونا با صدای بلند و اصرار خواستن که عیسا بر صلیب بشه. آخرش فریادای اونا غلبه کرد.
|
||||
و پیلاتُس حکمی ره که اونا میخواستن، صادر کرد.
|
||||
اون مردی ره که به خاطر شورش و قتل تو زندان بود و مردم خواهان آزادیش بودن، آزاد کرد و عیسا ره به اونا سپرد تا به میل خودشون باهاش رفتار کنن.
|
||||
\v 23 ولی اونا با صدای بلند و اصرار خواستن که عیسا بر صلیب بشه. آخرش فریادای اونا غلبه کرد. \p \v 24 و پیلاتُس حکمی ره که اونا میخواستن، صادر کرد. \p \v 25 اون مردی ره که به خاطر شورش و قتل تو زندان بود و مردم خواهان آزادیش بودن، آزاد کرد و عیسا ره به اونا سپرد تا به میل خودشون باهاش رفتار کنن.
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 26 وَختی عیسا رَه میبُردَن، یه مردی به نام شَمعون از اهل قیرَوان که از مَزرعه به شهر میاومَد، گِرِفتَن و صَلیب رَه روی دوشِ اون گذاشتَن تا پُشتِ سَرِ عیسا حَمِل کُنه.
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 27 یه گُروهِ زیادی از مَردُم، از جُملِه زَنایی که به سینهٔ خُدشون میزَدَن و شیون میکَردَن، دنبالِ عیسا میرفتن. \p \v 28 عیسا برگَشت و به اونا گُفت: "ای دُختَرای اُرُشَلیم، برای مَن گریه نَکُنید؛ برای خُدتون و بچّههاتون گریه کُنید
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 29 چون یه وَختی میاد که میگید: 'خُشا به حالِ زَنای نازا و رَحِمهایی که نَزادَن و سینِههایی که شیر نَدادَن!' \p \v 30 اون وَقت به کوها میگید: 'بر ما فُرو اُفتید!' و به تپّهها: 'ما رَه بپوشونید!' \p \v 31 چون اگه با چوبِ تَر این کارا رَه بُکُنَن، با چوبِ خُشک چی کار میکُنَن؟"
|
Loading…
Reference in New Issue