Wed Jul 03 2024 12:37:45 GMT+0400 (Georgia Standard Time)

This commit is contained in:
Iman100 2024-07-03 12:37:45 +04:00
parent ed0eb14644
commit 9fd20e8c3e
6 changed files with 17 additions and 12 deletions

View File

@ -1,13 +1,7 @@
\v 5 \v 6 \v 7 5. در زمان هیرودیس، پادشاه یهودیه، کاهِنی می‌زیست، زَکریا نام، أَز کاهِنان گروه أَبیّا. همسرش إِلیزابِت نیز أَز تَبار هارون بود.
6. هر دو در نظر خُدا پارسا بودند و مُطابق همۀ أَحکام و فَرایض خُداوند بی‌عیب رَفتار می‌کردند.
7. أَمّا ایشان ره فَرزندی نبود، زیرا إِلیزابِت نازا بود و هر دو سالخورده بودند.
8.
11.
14. تو سَرشَار أَز شادی و خُوشی خواهی شد، و بسیاری نیز أَز میلاد او شادمان خواهند گَردید،
15. زیرا در نظر خُداوند بُزرگ خواهد بود. یَحیی نَباید هَرگز به شِراب یا دیگر مُسکِرات لب زَند. حتی أَز شِکم مادر، پر أَز روح‌القُدس خواهد بود،
16. و بسیاری أَز قوم إِسرائیل ره به سوی خُداوند، خدای ایشان باز خواهد گَردانید.
17. او به روح و قُدرت إِلیا، پیشاپیش خُداوند خواهد آمد تا دِل پِدران ره به سوی فَرزندان، و عاصیان ره به سوی حِکمت پارسایان بَگرداند، تا قومی آماده برای خُداوند فَراهم سازد.»
18. زَکریا أَز فَرشته پرسید: «این ره أَز کجا بدانم؟ من مردی پِیرم و همسرم نیز سالخورده است.»
19. فَرشته پاسخ داد: «من جبرائیلم که در حضور خُدا می‌ایستم. أَکنون فِرستاده شده‌ام تا با تو سُخن گویم و این بَشارت ره به تو رَسانم.
20. اینک لال خواهی شد و تا روز وُقوع این أَمر، یارای سُخن گفتن نَخواهی داشت، زیرا سُخنان مرا که در زمان مُقرّر به حقیقت خواهد پیوست، باور نَکردی.»
21. در این میان، جَماعت مُنتظر زَکریا بودند و حیران أَز طول تَوقف او در قُدس.
هر دو در نظر خُدا پارسا بودند و مُطابق همۀ أَحکام و فَرایض خُداوند بی‌عیب رَفتار می‌کردند.
أَمّا ایشان ره فَرزندی نبود، زیرا إِلیزابِت نازا بود و هر دو سالخورده بودند.
14.
16.
18.
21.

3
01/11.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,3 @@
\v 11 \v 12 \v 13 که ناگاه فَرشتۀ خُداوند، ایستاده بر جانب راست مَذبح بَخور، بر زَکریا ظاهِر شد.
12. زَکریا با دیدن او، بُهت‌زده شد و تَرس وُجودش ره فَرا گَرفت.
13. أَمّا فَرشته به او گفت: «ای زَکریا، مَتَرس! دعای تو مُستجاب شده است. همسرت إِلیزابِت برای تو پَسری به دُنیا خواهد آوَرد و تو او ره یَحیی خواهی نامید.

2
01/14.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,2 @@
\v 14 \v 15 تو سَرشَار أَز شادی و خُوشی خواهی شد، و بسیاری نیز أَز میلاد او شادمان خواهند گَردید،
15. زیرا در نظر خُداوند بُزرگ خواهد بود. یَحیی نَباید هَرگز به شِراب یا دیگر مُسکِرات لب زَند. حتی أَز شِکم مادر، پر أَز روح‌القُدس خواهد بود،

2
01/16.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,2 @@
\v 16 \v 17 و بسیاری أَز قوم إِسرائیل ره به سوی خُداوند، خدای ایشان باز خواهد گَردانید.
17. او به روح و قُدرت إِلیا، پیشاپیش خُداوند خواهد آمد تا دِل پِدران ره به سوی فَرزندان، و عاصیان ره به سوی حِکمت پارسایان بَگرداند، تا قومی آماده برای خُداوند فَراهم سازد.»

3
01/18.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1,3 @@
\v 18 \v 19 \v 20 زَکریا أَز فَرشته پرسید: «این ره أَز کجا بدانم؟ من مردی پِیرم و همسرم نیز سالخورده است.»
19. فَرشته پاسخ داد: «من جبرائیلم که در حضور خُدا می‌ایستم. أَکنون فِرستاده شده‌ام تا با تو سُخن گویم و این بَشارت ره به تو رَسانم.
20. اینک لال خواهی شد و تا روز وُقوع این أَمر، یارای سُخن گفتن نَخواهی داشت، زیرا سُخنان مرا که در زمان مُقرّر به حقیقت خواهد پیوست، باور نَکردی.»

1
01/21.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 21 \v 22 \v 23 در این میان، جَماعت مُنتظر زَکریا بودند و حیران أَز طول تَوقف او در قُدس.