Wed Nov 20 2024 23:49:23 GMT+0400 (Georgia Standard Time)
This commit is contained in:
parent
05c11d29cc
commit
946c395a43
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 14 وقتی وقت مقرر رسید، عیسا با رسولا سر سفره نشست. \p \v 15 عیسا بهشون گفت: "با اشتیاق زیاد میخواستم قبل از رنج کشیدنم این پسخ ره با شما بخورم." \p \v 16 "چون به شما میگم، دیگه ازش نمیخورم تا وقتی که تو پادشاهی خدا به انجام برسه."
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 17 بعد یه جام برداشت و شکر کرد و گفت: "این ره بگیرین و بین خودتون تقسیم کنین." \p \v 18 "چون به شما میگم که دیگه از محصول مو نمینوشم تا پادشاهی خدا بیاد."
|
Loading…
Reference in New Issue