Sun Aug 11 2024 11:56:11 GMT+0400 (Georgia Standard Time)

This commit is contained in:
Iman100 2024-08-11 11:56:11 +04:00
parent 02fe73cf0d
commit 39a8aaf15b
4 changed files with 4 additions and 0 deletions

1
16/19.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 19 «یَه‌ دون تِجار بی، که هر روزه لِباهاش ارغوان و کتان لطیف بی و همِش تو عیش و نوش بی. \v 20 یه فقیر که اِسمش ایلعازَر بی، لَ په‌ در خونَ اون تِجار می‌گذاشتند که بدناش پُر جراحت بی. \v 21 ایلعازَر می‌خواست که با اون خرده‌های غذا که از سفره‌ی اون تِجار می‌اُفتاد، شکمِش سیر کنه. حتی سِگا می‌اومدَن و زخمِش ره می‌لیسیدن.

1
16/22.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 22 آخرش اون فقیر مرد و فرشتِگونا اَ او ره پهلوی ابراهیم بُردَن. اون تِجار هم مُرد و او ره دفن کردن. \v 23 اما وقتِ که چِشم ره تو جهانِ مردِگونا باز کرد، خود ره تو عذاب یافت. از دُر، ابراهیم ره دید و ایلعازَر ره پهلوی او.

1
16/24.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 24 پس با صدای بلند گفت: «ای پدرم ابراهیم، په من رحم کن و ایلعازَر ره بفرست تا نوکِ انگشتِش ره تو آب تر کنه و زبونِ من ره خنک کنه، چون که تو این آتِش عذاب می‌کِشم.»

1
16/25.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 25 \v 26 اما ابراهیم گفت: «ای فرزند، یاد بیار که تو تو زندگی‌ات از چیزای نیکو بهره‌مند بی، و حالا چیزای بد نصیب ایلعازَر بی. حالا او اینجا تو آسایشه و تو تو عذابی. علاوه بر این، بین ما و شما یه پرتگاه هست؛ کسِنی که بخوان از اینجا په تو بیان نمی‌تونن، و اونا هم که اونجان نمی‌تونن په ما بیان.»