Thu Dec 05 2024 14:38:01 GMT+0400 (Georgia Standard Time)
This commit is contained in:
parent
2c2184cab3
commit
292cd33ba3
|
@ -1,3 +1,2 @@
|
|||
\c 6 \v 1 \v 2 1. در یکی أَز روزهای شَبّات، عیسی أَز میان مَزارع گِندم میگذشت و شاگردانش خُوشههای گِندم ره میچیدند و به دَست ساییده، میخوردند.
|
||||
2. أَمّا تنی چند أَز فَریسیان گُفتند: «چرا کاری میکنید که أَنجامش در روز شَبّات جایز نیست؟»
|
||||
|
||||
2. أَمّا تنی چند أَز فَریسیان گُفتند: «چرا کاری میکنید که أَنجامش در روز شَبّات جایز نیست؟»
|
|
@ -1 +1 @@
|
|||
\v 41 \v 42 \v 43 عیسی گفت: «شخصی از دو تن طلب داشت: از یکی پانصد دینار، از دیگری پنجاه دینار.
|
||||
\v 41 \v 42 \v 43 41عیسی گفت: «شخصی از دو تن طلب داشت: از یکی پانصد دینار، از دیگری پنجاه دینار. 42امّا چون چیزی نداشتند به او بدهند، بدهی هر دو را بخشید. حال به گمان تو کدامیک او را بیشتر دوست خواهد داشت؟» 43شَمعون پاسخ داد: «به گمانم آن که بدهی بیشتری داشت و بخشیده شد.» عیسی گفت: «درست گفتی.»
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 44 \v 45 44آنگاه به سوی آن زن اشاره کرد و به شَمعون گفت: «این زن را میبینی؟ به خانهات آمدم، و تو برای شستن پاهایم آب نیاوردی، امّا این زن با اشکهایش پاهای مرا شست و با گیسوانش خشک کرد! 45تو مرا نبوسیدی، امّا این زن از لحظۀ ورودم، دمی از بوسیدن پاهایم بازنایستاده است.
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 46 \v 47 46تو بر سر من روغن نمالیدی، امّا او پاهایم را عطرآگین کرد. 47پس به تو میگویم، محبت بسیارِ او از آن روست که گناهان بسیارش آمرزیده شده است. امّا آن که کمتر آمرزیده شد، کمتر هم محبت میکند.»
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 48 \v 49 \v 50 48پس رو به آن زن کرد و گفت: «گناهانت آمرزیده شد!» 49میهمانان با یکدیگر گفتند: «این کیست که گناهان را نیز میآمرزد؟» 50عیسی به آن زن گفت: «ایمانت تو را نجات داده است، به سلامت برو!»
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
11
|
Loading…
Reference in New Issue