Sun Aug 11 2024 11:48:08 GMT+0400 (Georgia Standard Time)
This commit is contained in:
parent
c395c6c17a
commit
2299039a72
|
@ -1 +1 @@
|
|||
\c 16 \v 1 \v 2 عیسی بَ شاگردونیش گُفت: «یه مرد توانگَرَه یه مباشر داشت. خبر رسیده بود که مباشر داره اموالِ او ره بَباد میده. او ره صدا کَرد و گُفت: ”این چه کاری که در مورد تو شِنیده میشه؟ حسابِ خود ره پس بده، چون دیگه نمیتونیس مباشرِ من باشی.“
|
||||
\c 16 \v 1 عیسی بَ شاگردونیش گُفت: «یه مرد توانگَرَه یه مباشر داشت. خبر رسیده بود که مباشر داره اموالِ او ره بَباد میده. \v 2 او ره صدا کَرد و گُفت: ”این چه کاری که در مورد تو شِنیده میشه؟ حسابِ خود ره پس بده، چون دیگه نمیتونیس مباشرِ من باشی.“
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 3 مباشر با خود گُفت: ”چه کُنَم؟ ارباب میخواد مِن ره اَز کار بِکشه. نَه میتونُم زمین بِکنُم، نَه میتونُم گِدایی کُنَم، و نَمیخواهم این کار ره بکنُم. \v 4 فهمیدُم چه باید کُنُم تا وقتی از کار برکنار شدم، مردم من ره تو خونِه خودشون بپذیرن.“
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 5 پس، مباشر بدهکارونِ ارباب ره یک به یک پیشِ خودش صدا کَرد. از اَولی پُرسید: ”چقدر بِه سرورَم بدهکاری؟“ \v 6 او گفت: ”صد خُم روغن زیتون.“ مباشر گُفت: ”صورتحسابِ خود ره بگیر، زود بشین و بنویس، پنجاه خُم!“ \v 7 از دومی پُرسید: ”تو چقدر بدهکاری؟“ او جواب داد: ”صد خروار گندُم.“ مباشر گُفت: ”صورتحسابِ خود ره بگیر و بنویس هشتاد خروار!“
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
\v 8 ارباب، این مباشر متقلب ره تحسین کَرد، چون عاقلانه عمل کرده بود؛ چونکه بچههای این زمانه تو معاملات خودشون با هَمدورههای خودشون اَز بچههای نور عاقلترَن. \v 9 مَن بِتُم میگُم که مال این دنیای فاسد ره بِرای پیدا کردن دوست خرج کُنید تا وقتی دیگه هیچ اَز این مال نموند، شما ره تو خونِههای جاودانی بپذیرن.
|
|
@ -0,0 +1 @@
|
|||
هر کی تو کارای کوچیک امین باشه، تو کارای بزرگ هم امین خواهد بود، و هر کی تو کارای کوچیک امین نباشه، تو کارای بزرگ هم امین نخواهد بود. 11 پس اگر تو استفاده از مال این دنیای فاسد امین نباشید، کیست که مال واقعی ره بِتُم بسپارد؟ 12 و اگر تو استفاده از مال دیگری امین نباشید، کیست که مال خود شما ره بِتُم بده؟
|
Loading…
Reference in New Issue