Wed Nov 20 2024 23:47:22 GMT+0400 (Georgia Standard Time)

This commit is contained in:
Iman100 2024-11-20 23:47:23 +04:00
parent 207a7ec424
commit 05c11d29cc
5 changed files with 5 additions and 0 deletions

1
22/03.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 3 اون موقع شیطان تو یهودای معروف به اسخریوطی که یکی از دوازده شاگرد بود، نفوذ کرد. \p \v 4 یهودا رفت پیش سر کاهِنا و فرمانده‌های نگهبان معبد و با اونا صحبت کرد که چجوری عیسا ره بهشون تسلیم کنه.

1
22/05.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 5 اونا خوشحال شدن و قول دادن که بهش پولی بدن. \p \v 6 یهودا هم قبول کرد و دنبال فرصتی بود که وقتی مردم نیستن، عیسا ره بهشون تسلیم کنه.

1
22/07.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 7 روز فطیر رسید، روزی که باید بره پسخ قربانی می‌شد. \p \v 8 عیسا، پطرس و یوحنا ره فرستاد و گفت: "برید و شام پسخ ره آماده کنین که با هم بخوریم." \p \v 9 اونا پرسیدن: "کجا می‌خوای آماده کنیم؟"

1
22/10.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 10 عیسا جواب داد: "وقتی وارد شهر می‌شین، یه مردی ره می‌بینین که یه کوزه آب حمل می‌کنه. دنبال اون برین تا خونه‌ای که می‌ره." \p \v 11 "به صاحب خونه بگین: استاد می‌گه 'کجا مهمونخونه‌س که من با شاگردام شام پسخ ره بخورم؟'"

1
22/12.txt Normal file
View File

@ -0,0 +1 @@
\v 12 "اون بالاخونه‌ای بزرگ و فرش‌شده ره به شما نشون می‌ده. اونجا آماده کنین." \p \v 13 اونا رفتن و همه چیز همون‌جوری بود که عیسا گفته بود و پسخ ره آماده کردن.