smy_luk_text_ulb/01/39.txt

3 lines
422 B
Plaintext
Raw Normal View History

\v 39 \v 40 \v 41 در آن روزها، مریم بَرخاست و به‌شِتاب به شهری در کوهستان یهودیه رفت،
40. و به خانۀ زَکریا درآمده، إِلیزابِت ره سلام گفت.
41. چون إِلیزابِت سلام مریم ره شِنید، طِفل در رَحِمش به جَست و خیز آمد، و إِلیزابِت أَز روح‌القُدس پر شده،