\v 8 چون شَمعون پِطرس این ره دید، به پایهای عیسی أُفتاد و گفت: «ای خُداوند، أَز من دور شو، زیرا مَردی گُناهکارم!» \p \v 9 چه خود و هَمرانش أَز واقِعۀ صید ماهی شِگفتزده بودند. \p \v 10 یَعقوب و یوحَنا، پِسران زِبِدی، نیز که هَمکار شَمعون بودند، همین حال ره داشتند. عیسی به شَمعون گفت: «مَترس، أَز این پس مردم ره صید خواهی کرد.» \p \v 11 پس آنها قایقهای خود ره به ساحل راندند و هَمه چیز ره تَرک گفته، أَز پی او روانه شدند.